داشتم درس میخوندم که پیام اومد :
" شعر رو ندیدم تو وبلاگ "
توضیحات دادم علتش رو ، اینکه تنبلی کردم ، اینکه عطشم و خواستنش و تمنای حضورش مسکن شد موقت..
اون رفت و چند لحظه بعد ...
بدون اینکه خودم حواسم باشه یا متوجه بشم هوش و حواسم رفته بود دنبال مریم ... اونقدر تو فکرش رفتم که
به خودم اومدم دیدم کلی وقت گذشته ...
مثل اون شبی که بی تاب مریم بودم و امشب دیگه نشد باز تنبلی کنم ... اومدم که بنویسم ازت ... که بگم به یادتم
و هنوزم میخوامت ... راستی ! میدونی چند وقته با هم حرف نزدیم ...
دلم خیلی برات تنگ شده نازنین.
برچسب : نویسنده : 2kuohsangie بازدید : 125