۱۰۵ ام

ساخت وبلاگ

دیشب باز یک دوست ناراحتم کرد

دیشب باز قلبم درد گرفت. این بار دردش کمی بیشتر بود. 

یه کم گذشت تا دردش ساکت بشه.

و امشب ، فلش بک :

قرار بود دوستان همکلاسی گذشته یک دورهمی داشته باشن و همدیگه

رو ببینیم. پری بهم گفته بود حتما بیای تو هم. و من گفته بودم دلم نمیخواد بیام

و نمیام. قرار چندین بار به تعویق افتاد و نشد که بشه .

 جدید : 

 تا اینکه قرار رو

گذاشته اند برای فردا شنبه ۱۴ مرداد . یکی از بچه ها که نماینده شده بود

برای هماهنگی مجلس و خبر کردن بچه ها عصر بهم پیام داد و خبرم کرد 

منم که در مسیر شهرستان بودم بهش گفتم شهرستانم و ببینم چی میشه

و اینا. درسته که تصمیم ندارم برم و نداشتم اما به هرحال شهرستان بودم و دروغ 

نگفتم. الان که نت رو روشن کردم پری خانم پیام داده بهم با این جملات:

[چرا دروغ گفتی شهرستانی ؟! من فردا بهشون میگم]

 آخه آدم چی بگه به این جماعت؟! دلخور شدم از این قضاوت.

حتی حتی حتی اگه دروغم گفته باشم که نگفتم به کسی ربطی نداره اومدنم یا 

نیومدنم. مگه زوره آخه!؟ شاید من دلم نخواد تو یک جمعی حضور داشته باشم

عمرن اگه ببخشمش!

۱۷ ام...
ما را در سایت ۱۷ ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2kuohsangie بازدید : 119 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1396 ساعت: 6:42